عهد

عشق اول و پایان

عهد

 

عهد

 

به هر اندازه که نیستی من از حس تو سرشارم

که انگار هستی و من دست از این حس برنمی دارم

به هر اندازه که نیستی هنوزم پا به پات هستم

نه تو برگشتنت دیره نه من از انتظار خستم

 

یه حسی با دلم میگه تو این تکرار دلتنگی

تو هم مثل منی و با تب شب گریه می جنگی

تو هم تا آخر این شب نمی خوابی و بیداری

دلم میگه هنوزم تو یه احساسی به من داری

 

یه عالم راهه تا چشمات که اینجا جای موندن نیست

تو نیستی و تو این غربت کسی غیر. از تو با من نیست

سرانجام منی حتی اگه دستاتو گم کردم

یه عهدی با من و جاده ست که بی تو برنمی گردم

 



نظرات شما عزیزان:

محمد صالح
ساعت20:13---20 مرداد 1392
سلام داداش خوش باش دنیا دو روزه بیا به منم سر بزن خوش حال میشم وب قشنگی داری
پاسخ:سلام داداش آره دنیا دو روزه مرسی بت سر میزنم


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






+ نوشته شده در یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:, ساعت 20:8 توسط آریا |